شهریار برای خواندن درس پزشکی به تهران آمد…؛

زمانی که شهریار برای خواندن درس پزشکی به تهران آمد، عاشق دختر صاحبخانه می شود.

صحبتی بین مادران آنها مطرح می شود و یک حالت نامزدی بوجود می آید. قرار بر این می شود دکترای پزشکی را گرفت با دختر عروسی کند.
بعد از دوره پزشکی متوجه میشود پدر دختر او را به یک سرهنگ داده و با هم ازدواج کرده اند.

شهریار دچار ناراحتی روحی شدیدی می شود و حتی مدتی هم بستری می شود و در این دوران غزل های خوب شهریار سروده می شوند.

بهجت آباد سابق بر این تفرجگاه تهران بود و مثل امروز آپارتمان سازی نشده بود. این محل، جایی بود که بیشتر اوقات شهریار با دختر برای گردش به آنجا می رفت. بعد از اینکه دختر ازدواج می کند، شهریار یک روز سیزده بدر برای زنده کردن خاطرات آنجا می رود و دختر هم با شوهر و بچه آنجا می آیند. شهریار با دختر روبرو می شود و این غزل را آنجا می سراید:

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم

این مطلب را به اشتراک بگذارید

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در google
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در linkedin
دیوار شهر

دیوار شهر

به نام خالق مهربان و دوست‌داشتنی با سلام و درود فراوان حضور شما کاربر گرانمایه: باتوجه به سه دهه فعالیت در زمینه‌ی گردآوری بانک های اطلاعاتی تحت عنوان کتاب سبز که حاوی نام، آدرس و شماره تلفن مشاغل مورد نیاز جامعه بود ، اینک سامانه بزرگ «daftar118.ir» با طراحی و پیاده سازی پیشرفته ترین برنامه‌ ی روز IT و بهره‌گیری از متخصصین فرهیخته، جامع ترین بانک اطلاعات مشاغل را تهیه و هم‌اکنون در اختیار شما کاربر گرامی قرار داده است. در این سامانه کلیه اطلاعات مورد نیاز شما مربوط به هر شغل مهیا گردیده است، به نحوی که شما قادر خواهید بود کوتاه ترین دقایق ممکن به شغل مورد نظر خود دسترسی پیدا کنید. امید است این خدمت کوچک نزد شما بزرگواران مورد قبول واقع گردد. دفتر ارتباطات مردمی نشریه و پایگاه خبری « دیوار شهر».

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اسکرول به بالا