باسوادانِ بیکار، بیسوادانِ شاغل
وضع بیکاری در کرمان و حتی کشور دچار سرنوشت عجیبی شده؛ از یکسو آمار بیکاران فراوان اعلام میشود از سویی در بسیاری از مشاغل نیروی کار وجود ندارد و فریادها نیز از اشتغال برخی اتباع که به علت نبود نیروی کار ایرانی دست به کار شدهاند همیشه بالاست و کسی بدرستی نمیگوید گیر کار در کجاها قرار دارد.
درحالی که شمار بیکاران باسواد بویژه زنان در استان کرمان بیشتر از بیکاران بیسواد اعلام و آمارها از بیکاری بیان میشود برخی معتقدند تمایل به مشاغل پشت میزنشینی و اداری نیز از رده خارج شده یا باید خارج شود.
شغل ذیل زندگی یا زندگی ذیل شغل؟
اما واقعیت اینکه در دنیا خیلی وقت است حتا تعاریف مربوط به نخبگی نیز دستخوش تحولات اساسی شده است؛ حالا دیگر صرفا یک استاد دانشگاه، پزشک متخصص یا دانشجویی که طرحی علمی در میاندازد نخبه تعریف نمی شود، بلکه آن مکانیکی که دل و روده موتور خودرو را پیاده و دوباره به سلامت سوار می کند، آن کشاورزی که درختان بلندقامتش آنچنان به ثمر مینشینند که حیرت همگان را بر میانگیزاند و هر فردی که در هر رشتهای مهارت و تخصصی دارد نیز نخبه تعریف میشود.
اما حیف و صدحیف که در ایران، هم خانوادهها همچنان آتیه رنگین فرزندانشان را بیتوجه به استعداد یا علاقه جوانشان، صرفا در دانشگاه و آن هم مثلا فلان رشته خاص می دانند و غیر از آن را سیاهبختی می پندارند و هم هنوز قاطبه جوانان معتقدند اگر به دانشگاه نروند یا اگر بعد از دانشگاه شغل مناسب کارمندی پشت میزنشینی پیدا نکنند، در عمل، انسان موفقی نیستند.
هرچند نقطه امید بسیار کوچکی برای این تغییر تعریف و چشم انداز در سطح جامعه برای خروج از وضعیت کنونی در برخی بزنگاه ها در حال مشاهده است که به همت خود همین جوانان در حال شکل گیری است اما هنوز برای قاطبه جامعه در بر همان پاشنه می چرخد که یا دانشگاه و مشاغل اداری آنچنانی یا هیچ؛ حال آنکه جامعه به همه مهارت ها نیاز دارد و علاقه و استعداد همه افراد جامعه هم بر دانشگاه رفتن یا چند رشته خاص محدود نیست و چقدر زیباتر می شود که طیف وسیع تری از جوانان، شیرینی و برکات کارآفرینی برای خود و اشتغالزایی برای تعدادی دیگر را در عرصه مورد علاقه و استعدادشان در مقایسه با مثلا یک شغل اداری پشت میزنشینی تجربه کنند زیرا فردی که عاشق کارش باشد، خروجی بسیار زیباتری برای جامعه خلق می کند تا فردی که به اجبار هر عاملی شغلی را تصدی کرده باشد.
گرچه از جمله مهمترین علت های وضعیت پیش رو را نیز باید در تعریف ماهیتی و کلی ما مثلا جای درآمد و پول یا به عبارتی تعاریف افراد از رفاه و آسایش که در بیشتر موارد به اندازه درآمدهای ریالی یا ارزی افراد متصل است جست و جو کرد اما خیلی وقت است که در دنیا از این مفاهیم، زاویه های دید به زندگی و جای کار و شغل در زندگی گذشته اند و تکلیفشان را مشخص کرده اند.
وقتی برای خانواده ای، شغل آینده فرزندش یا نوع رشته کاری آن هم حتما بعد از دانشگاه، ذیل کلیت زندگی قرار نمی گیرد بلکه زندگی را ذیل شغل یا کار یا رشته تحصیلی تعریف می کند، دیگر چه انتظاری می توان داشت؟ حال آنکه بسیاری از افرادی که همین مسیر را رفته اند، سال ها بعد، و شاید در نزدیکی های مرگ، تازه با حسرت فراوان به این نتیجه رسیده اند که سال های سال عمرشان را صرفا و صرفا برای پول بیشتر درآوردن مثلا از طریق فلان شغل و فلان کار و رشته تحصیلی گذاشتند حال آنکه از اصل زندگی که همان نفس کشیدن، آرامش و داشتن حال خوش زندگی در همان لحظه یا در همان رشته و کار مورد علاقه بود و هست، بازماندند و این دریغ و حسرت را هیچگاه و هیچکس نمی تواند برایشان جبران کند.
این نوشتار به دنبال ترغیب افراد به ریاضت یا تلاش نکردن برای کسب درآمد و معیشت نیست اما بواقع پرسش مهم این است که درباره نوع نگاه ها به کار، شغل و درآمد و نیز رشته تحصیلی یا ادامه تحصیل دانشگاهی، چه زمانی و چطور باید تلنگرها را به جامعه زد تا دیگر شاهد چنین جامعه مدرک زده ای نباشیم که همه آمال خود را در چیزی می بیند که معلوم نیست سرانجامش چه باشد.
تحلیل آماری بیکاری و اشتغال در کرمان
اما چالش اصلی در حوزه بیکاری وجود جوانان دانش آموخته دانشگاهی بیکار آماده به بازار کار در کرمان است که به علت بالا بودن میزان تقاضاهای کار، بسیاری از آنان بیکاری های طولانی مدت را تجربه می کنند و از سوی دیگر علاقه جوانان به مشاغل اداری و پشت میزنشینی باعث کمرنگ شدن خلاقیت و کارآفرینی در جامعه شده و موجی از بیکاری را نیز در جامعه به راه انداخته است.
طبق نظر کارشناسان و متخصصان امر از جمله دلایل عمده گسترش تمایلِ اشتغال به شغل پشت میزی و اداری همچنین از بی توجهی به ارائه آموزش مهارتهای شغلی به فارغ التحصیلان دانشگاهی نیز ناشی می شود؛ مهارت هایی که اگر به دانشجویان در زمان تحصیل ارائه می شد بعد از دانش آموختگی در سریع ترین زمان ممکن جذب بازار کار می شدند و آینده کاری بهتری نسبت به شغل اداری داشتند.
رتبه سوم بیکاران دانشگاهی کشور
اما واقعیت اینکه کرمان به عنوان پهناورترین استان کشور و با انواع ظرفیت ها در معادن، صنایع، کشاورزی و گردشگری از وضعیت مطلوبی در حوزه اشتغال بهره مند نیست زیرا طبق گزارش مرکز آمار ایران رتبه سوم بیکاران دانشگاهی را در کشور دارد.
در سال ۹۹، ۱۱۱ هزار و ۱۳۸ نفر بیکار فارغ التحصیل دانشگاهی زیر ۴۰ سال در استان کرمان وجود داشته و این درحالی است که به گفته رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان کرمان در اردیبهشت ماه سال جاری ۱۱۰ هزار بیکار در استان وجود دارد که سهم افراد با تحصیلات عالی از این آمار نزدیک ۵۸ هزار و ۵۰۰ نفر می شود و آمار نشان میدهد که نیمی از بیکاران استان را لیسانس به بالا تشکیل می دهند.
بیکار بیسواد در کرمان نداریم و تقریبا ۶ درصد شاغلان استان بیسواد و ۷۲ درصد نیز دیپلم و پایینتر از دیپلم هستند؛ بیکاران دیپلم و زیر دیپلم استان ۳۳ درصد و این درحالی است که متوسط کشوری ۵۵ درصد و بیکار بیسواد نیز در این سطح حدود ۰.۳ درصد است.
جعفر رودری رییس سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان کرمان همچنین در کارگروه اقتصادی، اشتغال و سرمایه گذاری استان کرمان در تیرماه سال جاری گفته بود: بیکار بیسواد در کرمان نداریم و تقریبا ۶ درصد شاغلان استان بیسواد و ۷۲ درصد نیز دیپلم و پایینتر از دیپلم هستند؛ بیکاران دیپلم و زیر دیپلم استان ۳۳ درصد و این درحالی است که متوسط کشوری ۵۵ درصد و بیکار بیسواد نیز در این سطح حدود ۰.۳ درصد است.
یکی دیگر از موارد جالبتوجه در برنامه «پایش وضعیت اشتغال دانشآموختگان دانشگاهها، پژوهشگاهها و مراکز آموزش عالی کشور» که توسط وزارت علوم تهیه شده مربوط به نرخ بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاههای کشور است. طبق پایش انجامشده توسط وزارت علوم در سال ۱۳۹۹ بالاترین نرخ بیکاری فارغالتحصیلان در استان کرمان مربوط به فارغ التحصیلان در مقطع دکتری دانشگاه ولیعصر رفسنجان است که ۲۲.۳ درصد نرخ بیکاری را در بین فارغ التحصیلان دوره دکتری کشور دارند.
همچنین آمارها نشان می دهد که از هر ۱۰ بیکار در کشور، چهار نفر دارای مدرک دانشگاهی هستند و سهم فارغ التحصیلان آموزش عالی از کل جمعیت بیکار کشور در تابستان سال جاری نیز نزدیک به ۴۱ درصد بوده است.
بیکاری فارغ التحصیلان آموزش عالی در تابستان امسال ۱۳.۲ درصد برآورد شده، به بیان ساده تر افزون بر ۱۳ درصد افرادی که مدرک دانشگاهی دارند و متقاضی کار هستند، نتوانسته اند برای خود شغلی دست و پا کنند.
بررسی ها نشان می دهد نرخ بیکاری دانشگاه رفتگان در تابستان سال گذشته ۱۴.۴ درصد به ثبت رسیده که گویای کاهش ۱.۲ درصدی بیکاری در تابستان سال جاری است.
دلایل بیکاران فارغ التحصیلان دانشگاهی
درخصوص دلایل افزایش نرخ بیکاری و سهم بیکاران دارای مدرک تحصیلی از کل بیکاران کشور پژوهشهای مختلف، دلایلی را مطرح کردهاند که میتوان همگی این دلایل را در موارد زیر خلاصه کرد.
مورد اول اینکه یکی از مهمترین عوامل رشد جمعیت فارغالتحصیل بدون شغل، توجه زیاد به سیاستهای کمی نظام آموزش عالی بدون در نظر گرفتن مهارتآموزی است و این موضوع موجبشده افراد زیادی با تحصیلات عالی نتوانند در بازار کار جذب شوند چراکه این افراد متناسب با نیاز بازار کار آموزش ندیدهاند.
مورد دوم تشویق به مدرکگرایی و واردنشدن بموقع فرد به بازار کار است که موجبشده سن ورود به بازار کار بالا برود و همزمان انتظارات افراد هم تغییر فاز دهد؛ برای مثال فردی که با مدرک لیسانس حاضر بود شغلی را در اختیار بگیرد، حالا با مدرک فوقلیسانس و دکتری حاضر به قبول شغل مذکور نیست.
سومین چالش بازار کار، نرخ بیکاری بهمراتب بالاتر زنان نسبت به مردان است که باوجود نرخ مشارکت پایینتر زنان نسبت به مردان برای سالهای متمادی، بحثبرانگیز بوده است.
اینکه کشور شرایطی را ایجاد کرده که زنان این سرزمین بتوانند وارد دانشگاه ها شوند، در جای خود نقطه منفی نیست اما اینکه بسیاری از این افراد وارد دانشگاه ها شوند و مطالباتشان نیز به دنبال تحصیل دانشگاهی افزایش یابد اما در تحقق فرصت های اشتغال نتوانند انتظاراتشان را برآورده کنند، خود بر بیکاری آنان و انباشت مطالباتشان می افزاید و از جنبه های مختلف اقتصادی و اجتماعی تبعات روزافزونی را بر این افراد، خانواده ها و در کل جامعه بار می کند.